سه گانه
سلام
1 ) مكان : سالن امتحانات دانشگاه
زمان : چند دقيقه قبل از امتحان فيزيولوژي
يكي از بچه ها مي ياد جلوي چند نفر وايميسته ميگه : بچه ها حاضرين همه با هم امتحان نديم ؟
يكي ديگه از بچه ها بهش میگه : چرااااااا ؟ مگه درس نخوندي ؟
( و من اینجا می مونم که دو نفر چقدر ممکنه با هم اختلاف فاز داشته باشن
)
2 ) از تمام کسائیکه که زحمت میکشن کامنت می گذارن و از اینطرف من با نارضایتی کامل مجبور میشم یا کامنتاشون رو حذف کنم یا سانسور معذرت می خوام . وبلاگم از طرف دانشگاه کنترل میشه ، لطفا شرایطمو درک کنید .
3 ) متاسفم که عکس هایِ شهرم رو می بینم ولی نمی شناسم . متاسفم که از میادین شهرم فقط اسمش مونده و بس . متاسفم که امروز کشورم شده مهمترین تیتر خبری رسانه های دنیا و متاسفم برای تویی که به روی یک انسان گلوله می بندی . دیشب رو فقط به تو فکر کردم به اینکه وقتی ماشه رو کشیدی چه حسی داشتی ؟! به اینکه وقتی امروز صبح به تصویر خودت در آیینه نگاه می کنی چه حسی داری ؟! اصلا تو حس هم داری ؟! ... تو ایرانی نیستی ، انسان هم نیستی ، تو برای من یک بیگانه ای . بیگانه ای که هوای سرزمینم رو سرد کرده .
+ نوشته شده در دوشنبه ۱ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۲:۴۶ ب.ظ توسط نیلوفرانه
|